• وبلاگ : حوالي آفتاب
  • يادداشت : کاکتوس...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    و اما زبان دختر عمه .....جاش خيلي خالي بود.بزار برات توصيفش کنم
    يه کاکتوس بزرگ ...خاراشم اگه از 100 کيلو متريشم بگذري بسويت حمله ميکنن ....تا به هدف نخوره ولت نميکنه....تا حالا امار نشون داده 100 ها کشته داشته ........خدا رو شکر قرار گروه ضربت بياد منهلش کنه ...... بجاش گل دختر دايي بکارن

    پاسخ

    توهم زدي و بس!.... از رحمت ايزد منان نااميد نشو.....
    نه بابا .....پس زبان خواهرشوهر کو ؟؟؟؟

    پاسخ

    دنبال زبون خودت ميگردي؟... برو جلو آينه!
    گلها را که ديدم يادم امد به کلکسيون عظيم کاکتوسي ِعزيز خانم مان(مادر شوهر مادرمان!)
    خيلي هم حساس است روي گلخانه اش.فکرکنم نگهشان داشته براي روزمبادا!!
    توي ميوه ها هم شنيدم سيب را تشبيه به اين شخص گرامي ميکنند.حکمت اين تمثيل رو هم ميدانم ..
    اما فعلا در تفکر بمانيد!
    خدا الساعه قسمت مومنين ومومنات بکند
    (آدم درگير و دار انتخاب شکلک ميماند دراين بازار متنوع ومتعدد شکلکهايتان)
    پاسخ

    صندلي را ؟؟؟..... خوب است که! تنوع از ما انتخاب از شما....
    خير
    ازين شهين خانم ومهين خانم ها
    البته گويا شما به اين صندلي ها مشتاق ترهستيد
    + ترنم رضوي 


    خيلي باحال بود و خنده دار

    ..........

    البته اين يه درد اجتماعي هس و بايد گريست

    جون خودم حس گريه کردن ندارم

    پاسخ

    بله...ميدانيم شما و گريه دو قطب مخالفين....خرسنديم... خوش باشين...
    آخ کاشکي بفهمن
    پاسخ

    اوه اوه.... دست گذاشتم رو دلت؟؟؟
    عجب آدمايي.........
    وقتي يه طرفه ميبينن،همين ميشه ديگه!
    پاسخ

    امان از خودخواهي.....