• وبلاگ : حوالي آفتاب
  • يادداشت : دلتنگي...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فاطمه 

    اون .که آره .تغييرم اين بود که بزرگ شدم .همين .ولي مشکلاتمم باهام بزرگ تر شد .
    + فاطمه 

    کدوم اتفاق.؟

    بعد از دانشاه انقدر اتفاقاي بد تو زندگيم افتاد که حسرت روزاي قبلو ميخورم .تو دانشگاه همش ماسک خنده و بيخيالي بايد بزنم چهرم .اينقدر خودمو بيخيال نشون دادم که خودمم داره باورم ميشه خيلي شادم

    پاسخ

    مثلا همين آشناييت با من! خودش ي اتفاق خيلي خوبه! دي.... ولي خارج از شوخي ب تغييراتي ک کردي تو اين سه سال فک کني اون اتفاقاي خوبم پيدا ميشه!... بيشتر فکر کن اگه نفهميدي شايد راهنماييت کنم!


    دلتنگ روزاي خوشيمم .

    روزاي قبل از دانشگاه

    روزايي که بي بهانه ميخنديدم

    روزايي که برام روز بود نه مثل الان شب .

    روزايي که بيخيال دنيا بودم .

    دلتنگ اون روزام .

    پاسخ

    ولي فک کنم بزرگترين اتفاق زندگيت بعد از دانشگاه افتادا! ....مواظبت باش نياد روزي ک دلتنگ اين روزا بشي!


    نگران چي هستي؟

    گاهي خدا درها و پنجره ها را قفل ميکنه

    زيباست اگر فکر کني بيرون طوفانه

    و

    خدا

    ميخواد از تو محافظت کنه

    پس بخند





    پاسخ

    چون شما گفتي چشم...ميخنديم...
    دلتنگ شو گاهي
    اگه چيزي براي دلتنگ شدن داشته باشي!
    پاسخ

    دارم ي چيزايي..................