سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحت الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِک

حوالی آفتاب
 
صـحـن دوستـان
سقاخونه

واضح است که هرکسی برای خود و زندگیش برنامه ، اهداف و تمایلاتی دارد...
اهدافی ک نیاز مبرمی ب اتخاذ تصمیمات اساسی دارد... تصمیماتی ک گاهاً بر سر راه اجرایشان موانع و سدهایی وجود دارد.... برداشتن این موانع نیاز ب مهارت های خاصی دارد...
اراده ، آگاهی و قاطعیت فرد ضربه محکمی است بر بدنه این سد ها...
قدرت "نه" گفتن نیز عامل مهم و موثری است در تقویت این عوامل...
نه را باید بتوان هم ب خود گفت و هم ب دیگران....
"نه" گفتن ب خود:
فرد برای رسیدن ب خواسته اش تلاش می کند و در این راه ممکن است ب دیگران و خواسته هایشان آسیب برساند یا حتی آنقدر دچار حرص و ولع رسیدن ب هدفش شود که از انسانیت ب دور افتد... در این مواقع معمولا اتفاقاتی برای وی رخ می دهد که تلنگری است تا دریابد برای چه زندگی می کند و اگر کمی به خود فرصت دهد و فکر کند می بیند ک باید ب خود و خواسته اش "نه" بگوید تا شرافت انسانی و لذت زندگی همراه با آرامش را از دست ندهد...
یک جایی باید ب خود نه گفت و دیگر ادامه نداد و این نه گفتن با ارزش است، و باید توجه کرد که گاهی گفتن "نه" عواقبی را نیز به دنبال دارد اما باید مقاوم بود و چنانچه با تفکر این عمل را انجام داده است، و هر چند هم که باعث صدمه دیدن وی شود بر آن پا فشاری نماید...

مهارت "نه" گفتن را در ادامه مطلب بخوانید....

و پایان نوشت اینکه:توجه ب این مسئله ضروری است که مشخص کردن اهداف و برنامه ها ی زندگی و تعیین مسیری که فرد را ب این اهداف می رساند باعث می شود که خود بخود، فرد ب یکسری تمایلات شخصی و مداخلات اجتماعی (با برنامه وی) "نه" بگوید و مجدانه به برنامه خود بپردازد. همین امر و قاطعیتی که در برخورد با برنامه خود نشان می دهد، اعتماد به نفس وی را افزایش می دهد.

همانطور که در اطرافمان می بینیم کسانی که اعتماد به نفس کمی دارند، یا در زندگی خود برنامه ای ندارند و یا اگر هم دارند اهمیت لازم را ب آن نمی دهند...

باید توجه داشت که گاهی از دست دادن موقعیتی راهی برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر است...

 

حوالی خواست: موفقیت مال تو باد....

1- فردی که می‌خواهد این مهارت را یاد بگیرد اول باید دقیقاً بداند از دنیا چه می‌خواهد و اهداف خیلی روشنی را برای خودش تصویر کند. مثلاً : هدف من کسب رتبه سه رقمی در کنکور است یا وزن کم کردن یا می‌خواهم در یک رشته ورزشی مهارت پیدا کنم و....

2- گام دوم این است که اهداف را بررسی کند و بخش‌هایی را که با هم در تعارض‌اند حذف کند . مثلاً وقتی نوجوانی بگوید:«یکی از برنامه‌های زندگی‌ام این است که هفته‌ای دو بار بیرون بروم و در کنکور هم رتبه خوبی بیاورم.» این دو هدف متعارض‌اند که پرداختن به یکی، آن یکی را کور می‌کند. باید یکی از آنها را انتخاب کند.

3-وقتی برنامه زندگی‌ام معلوم شد، به هر پیشنهاد متعارضی نه بگویم. البته اول خودم را قانع کنم که چرا می‌خواهم بگویم نه. مثلاً من می‌خواهم آدم سالمی باشم، پس نگاه می‌کنم ببینم چه چیزهایی با رفتار سالم من در زندگی در تعارض است و مثلاً به سیگار و قلیان نه می‌گویم. یا هدفم این است که رابطه سالمی با والدینم داشته باشم. پس آن رفتاری که آنها را اذیت می‌کند کنار می‌گذارم؛ مثلاً تا دیروقت بیرون از خانه نمی‌مانم.

4- وقتی تصمیم و برنامه ما روشن شد، از تکنیک «پیام من» استفاده می‌کنیم. در این تکنیک فرد راجع به خودش حرف می‌زند. مثلاً اگر شما از من درخواست مصاحبه دارید، من نگویم: «بهتر نیست یک روز دیگر این کار را انجام دهیم؟»به جای آن می‌توانم راجع به خودم حرف بزنم و بگویم:« امروز وقت ندارم.»در این حالت، «نه» باید قاطعانه گفته شود. اگر کسی به من گفت: «سیگار می‌کشی؟» جواب بدهم: « نه، من اهل دود نیستم.» در این حالت« نه» همان کلام قاطعانه و جمله بعد از آن «پیام من» است.اما اگر آدم منفعلی باشم، سیگار نمی‌خواهم، اما برمی‌دارم.و اگر پرخاشگر برخورد کنم هم رفتارم ناسالم است و طرفِ مقابلم را وادار به واکنش می‌کنم.

5- وقتی «نه» را گفتید، احتمال دارد که فرد اصرار کند. در این صورت با استفاده از تکنیک «سوزن‌گیر‌کرده» یا در اصطلاح امروز «سی‌دی‌خش‌دار»، «نه» می‌گوییم.در این حالت کلمه و عبارت را با همان تنِ صدا مدام تکرار می‌کنیم بدون آن‌که عصبانی شویم.پس نباید ما را از حالت آرامش خارج کنند و ما هم با آرامش و قاطع بگوییم: نه نمی‌توانم/ نه نمی‌خواهم/....

6- ممکن است آنها سعی کنند کودک درون ما را به قلاب بیندازند مثلاً: بچه ننه‌ای یا هنوز کودکی و... ما باید بی‌توجهی کنیم و در مقابل تیرهایی که آنها می اندازند جاخالی دهیم تا آنها دست روی حساسیت‌های ما نگذارند.

7- وقتی داریم از تکنیک سوزن‌گیر‌کرده استفاده می‌کنیم، از همان ابتدا باید زبانِ بدن ما با زبانِ کلامی‌مان هماهنگ باشد و زبانِ بدن ما پیام دیگری نرساند. مثلاً وقتی به مکان نامناسبی دعوت می‌شویم، کف دست را نشان دهیم، محکم بایستیم و بگوییم: نه جزو قواعد زندگی من است که این‌جا نروم.اگر خودم را لوس کنم و بگویم: «نه، نمی‌شه نریم؟» زبان بدنم جواب مثبت داده است.

8- در صورتی که فرد باز بر خواسته‌اش اصرار کرد «سکوت» کنیم. این برخورد در تلفن بیشتر جواب می‌دهد و وقتی به مدت طولانی سکوت کردیم و او گفت: «چرا ساکتی؟» بگوییم:« من هرچه توضیح می‌دهم تو حرف خودت را می‌زنی» و باز سکوت کنیم تا خسته شود.

9- در این قسمت وقتی فرد مقابل، اصرار را ادامه داد، ما موقعیت را ترک می‌کنیم و به جایی می‌رویم که آن فرد نباشد.

10-در صورتی که در هر بار ملاقات فرد مورد نظر یا دوست ما اصرار به کارهایی داشت که در برنامه زندگی سالم ما نمی‌گنجید، در رابطه‌مان با آن فرد تجدید نظر می‌کنیم. وقتی فردی مدام می‌گوید: بی‌خیال درس/ مهمانی برویم/ سیگار / قلیان و...و من هر بار باید تکنیکی به کار ببرم تا نه بگویم، پس بهتر است از این رابطه بیرون بیایم. ...

 


[ چهارشنبه 92/5/23 ] [ 11:50 عصر ] [ حوالی آفتاب ]
.: Weblog Themes By S.shAriAty :.

اذن دخـول

تو از حــوالــی آفتـــاب و مشرق دل.... به لحظه های زمینی نهاده ای منزل... درون حادثه ها حاضر است تاریکی... تو از حـــوالــی آفتـــاب می شوی نازل...
رواق دارالحجه
پـنجـره فـولـاد
کفشـداری


زائران امروز: 38
زائران دیروز : 40
کل زائران: 109133

SiaVash